English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7026 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stockli U حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spots U کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
spot U کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
single leg balance U حرکت تعادلی بدن ژیمناست روی یک پا
coffee grinder U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinders U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
slide U حرکت از پهلو
slides U حرکت از پهلو
crabs U به پهلو حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
yawed U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
yaw U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
line abreast کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
To toss and turn. To roll over. U از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
invcersely U بعکس
reversely U وارونه بعکس
parheliacal U وابسته بعکس خورشیدیاشمس کاذب
jolly boat U قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
three turn U چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
drop mohawk U چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
galncing collision U برخورد پهلو به پهلو
side by side columns U ستونهای پهلو به پهلو
collateral U پهلو به پهلو متوازی
mohawk U چرخش از جلو بعقب و بعکس از روی یک پا به روی پای دیگر
gymnasts U ژیمناست
gymnast U ژیمناست
full U چرخیدن ژیمناست
leaped U جهش ژیمناست
leap U جهش ژیمناست
fullest U چرخیدن ژیمناست
leaps U جهش ژیمناست
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
landings U فرود ژیمناست به زمین
straddle vault U پرش پا باز ژیمناست
stutz U عقبگرد جلو ژیمناست
half circle U چرخش نمیدایره ژیمناست
tumblers U ژیمناست زمینی کار
tumbler U ژیمناست زمینی کار
cuts U درو زدن ژیمناست
landing U فرود ژیمناست به زمین
cut U درو زدن ژیمناست
stag leap U پرش پا باز ژیمناست
monkey hang U اویزان شدن ژیمناست با یک دست
toe stand U ایستادن ژیمناست روی نوک پا
doubled up U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
croup U انتهای خرک نزدیک ژیمناست
doubled U دوبار چرخش کامل ژیمناست
dismount U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
support U تکیه بدن ژیمناست روی دستها
upper arm hang U اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
english hand balance U بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
dismounting U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
dismounts U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
muscle up U بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
swing half turn U تاب بدن ژیمناست با نیم پیچ
near side U سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
swan scale U تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
split lean U پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
planche U وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها
wraparound U چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
extends U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extending U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
mags U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mag U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
extend U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
dish rag U حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
two edged U دو پهلو
nip and tuck U پهلو به پهلو
sexangle U شش پهلو
hand U پهلو
by U از پهلو
sideward U از پهلو
sidewards U از پهلو
one-sided U یک پهلو
triangle U سه پهلو سه بر
sidling U از پهلو
side arm U از پهلو
side by side U پهلو به پهلو
hexagons U شش پهلو
triangles U سه پهلو سه بر
side view U از پهلو
ship side U پهلو
hexagon U شش پهلو
handing U پهلو
sideling U از پهلو
side U پهلو
yoko U پهلو
broadside U به پهلو
one sided U یک پهلو
sideways U از پهلو
laterally U از پهلو
flanking U پهلو
broadsides U به پهلو
three sided U سه پهلو
flanked U پهلو
sides U پهلو
abreast U پهلو به پهلو
flank U پهلو
two-edged U دو پهلو
along side U در پهلو
decagon U ده پهلو
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
peripeneumony U سینه پهلو
scalene U نابرابر پهلو
goosewing U دو پهلو بادبان
double talk U جمله دو پهلو
sideswipe U پهلو زدن به
multilateral U چند پهلو
along side U پهلو به پهلوی
pentagon U پنج پهلو
polygons U بسیار پهلو
transferring U پهلو- رفت
equilateral U دو پهلو برابر
octangular U هشت پهلو
pentagons U پنج پهلو
octagon U هشت پهلو
octagons U هشت پهلو
skidding U به پهلو سریدن
skids U به پهلو سریدن
transfers U پهلو- رفت
heptagonal U هفت پهلو
pentangular U پنج پهلو
double entendre U حرف دو پهلو
broadsides U ناو به پهلو
quindec agon U پانزده پهلو
quinquelat eral U پنج پهلو
sidestroke U شنای پهلو
pitch diameter U قطر پهلو
sideway U فرعی از پهلو
sides U پهلو کناره
side U پهلو کناره
many-sided U چند پهلو
many sided U چند پهلو
list U یک پهلو شدن
slab sided U پهن پهلو
broadside U ناو به پهلو
pneumonia U سینه پهلو
sideswipes U پهلو زدن به
prevarication U حرف دو پهلو
lateral flexion U خم شدن به پهلو
polygon U بسیار پهلو
double entendres U حرف دو پهلو
transfer U پهلو- رفت
yoko geri U ضربه به پهلو
skidded U به پهلو سریدن
double-entendres U حرف دو پهلو
skid U به پهلو سریدن
septilateral U هفت پهلو
it has sides U سه پهلو دارد
multivocal U چند پهلو
pulmonitis U سینه پهلو
polygonal U بسیار پهلو
side blown converter U مبدل پهلو دم
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
sidestepped U صعود پلهای از پهلو
palter U دو پهلو سخن گفتن
equilateral triangle U سه پهلو برابر [ریاضی]
sidestep U صعود پلهای از پهلو
sidesteps U صعود پلهای از پهلو
To sleep on ones side. U روی پهلو خوابیدن
sidewinder U ضربت سنگین از پهلو
quadrilaterals U چهار پهلو چهارضلعی
pneumococcus U میکرب سینه پهلو
sidestepping U صعود پلهای از پهلو
quadrilateral U چهار پهلو چهارضلعی
companionship U مصاحبت پهلو نشینی
yoma tsuki U ضربه با دو دست به پهلو
lateralrelationship U نسبت در خط افقی از پهلو
harbourage U پهلو گرفتن در بندر
equivocal U دارای ابهام دو پهلو
equiangular triangle U سه پهلو برابر [ریاضی]
pinwheel U چرخش از پهلو بدوربارفیکس
emulate U برابری جستن با پهلو زدن
emulated U برابری جستن با پهلو زدن
Recent search history Forum search
1مرض سینه وبغل
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
1 moves up the range
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com